صبحی که محراب، خون گریه کرد

به گزارش بلاگ پو، روز، روز خشمگینی بود. دشمنان علی (ع) سر از پا نمی شناختند. خورشید، بی رحمانه، به نشانه صبح روز اجل طلوع کرد. این بار گویی شیطان فرصت پیدا می کرد وارد مسجد و محراب گردد.

صبحی که محراب، خون گریه کرد

محراب علی (ع) را به سوی خود می کشید. گویی خدا او را به سوی خود می خواند. علی ع دلش گرفته بود...مثل هرشب نان و خرما را درون کیسه ها گذاشت و روانه خانه یتیمان شد. پس از ساعتی به خانه بازگشت.

بعد برای نماز صبح برخاست. مرغان از خواب خود پریده و سروصدا می کردند. گویی همه دلتنگ و بی تاب بودند. علی ع دست به در زد. مرغان زیر پای او سرو صدا می کردند و بال بال می زدند. در باز نشد... در را کشید و در سنگین باز شد.

همه دست به دامان در شدند... در، لباس علی ع را گرفت و رها نمی کرد. اما بالأخره او بیرون رفت و در، پشتِ سرش بسته شد. دیگر هیچ صدایی نیامد. همه خاموش شدند و چشم به در دوختند.

او به مسجد رفت. در محراب نشست. خدا او را سوی خود می خواند و او هم این را حس می کرد...

- قَد قامَتِ الصلاه...

نمی دانم چه مدت گذشت و علی ع کجای نماز بود که ناگهان شد همان که نباید می شد... شمشیر بر فرق علی ع فرود آمد!

محراب غرق خون شد... و او گویی از قفس تن رها شده این جمله را بر زبان آورد: فُزتُ وَ رَبِ الکَعبه. (به خدای کعبه که رستگار شدم.)

فرشته محمودنژاد

خبرنگار جوان از اسلامشهر

تصویر: محمدعلی حلیمی/ آرشیو عکس خبرنگاران

dorezamin.com: دور زمین | سفر به دور زمین هیچوقت اینقدر آسون نبوده! تور ارزان، تور لحظه آخری، اروپا، تور تایلند، تور مالزی، تور دبی، تور ترکیه

chinaro.ir: چین: سفر به کشور پهناور و باستانی، پکن، شانگهای ،گوانجو و هانگزو

asiaro.ir: آسیا رو: سفر به آسیا، جنوب شرقی آسیا، آسای مرکزی و خاورمیانه

منبع: همشهری آنلاین
انتشار: 14 مهر 1400 بروزرسانی: 14 مهر 1400 گردآورنده: blogpo.ir شناسه مطلب: 7511

به "صبحی که محراب، خون گریه کرد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "صبحی که محراب، خون گریه کرد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید