چرا فکر می کنیم همه از ما پیروز تر هستند؟
به گزارش بلاگ پو، خیلی اوقات در میان کار کردن و کوشش برای به دست آوردن چیزی، پیش خودتان فکر می کنید که چرا شما باید برای رسیدن به اهدافتان به سختی کوشش نموده و روز و شب کار کنید، در حالی که بعضی افراد به راحتی به آن می رسند و زحمت خاصی نمی کشند. شما در واقع خودتان را با آن ها مقایسه می کنید و به نظر می رسد که آن ها پیشرفت می نمایند، ولی شما درجا می زنید. در این مقاله به آنالیز این سؤال می پردازیم که چرا همواره احساس می کنیم همه از ما پیروز تر هستند؟ فرقی نمی کند در چه صنعتی مشغول به کار هستید. مقایسه پیروزیت در هر حوزه ای اتفاق می افتد.
این موضوع می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. شاید واقعاً به مقدار کافی خوب نیستید یا شاید هم ثروت و منابع لازم برای پیروز شدن را ندارید. در هرحال، اگر بتوانید رویکرد خود را بهبود ببخشید و به دیدگاهی بهتر به شرایط نگاه کنید، هرکدام از این لحظات ناامیدی می تواند فرصتی برای رشد و تقویت شما باشد.
1. مرغ همسایه غاز است
اگر برای رسیدن به اهدافتان به سختی کار می کنید و با حسادت به پیروزیت دیگران نگاه می کنید، این احتمال را هم باید در نظر داشته باشید که شاید یک نفر نیز همین نگاه را به شما داشته باشد. همه چیز به دیدگاه مربوط می گردد.
اگر با دقت به اطرافیان خود دقت کنید، به احتمال خیلی حتی می توانید حدس بزنید که چرا افرادی و در چه موضوعاتی به شما حسادت می نمایند.
از سوی دیگر، خیلی از اوقات فکر می کنیم که پیروزیت بعضی افراد خیلی تصادفی و یا اینکه خیلی ساده بوده است. البته گاهی اوقات واقعاً همین طور است و حق داریم.
افراد خیلی زیادی وجود دارند که در خانواده ای ثروتمند بزرگ شده اند و این پشتوانه اقتصادی به آن ها یاری نموده است تا راستا پیروزیت را خیلی راحت تر و سریع تر بپیمایند. البته ثروت تنها علت نیست و خیلی ها بنا به دلایل مختلفی ممکن است راستا آسان تری برای رسیدن به پیروزیت را طی نموده باشند.
این در حالی است که شما ممکن است کوشش زیادی نموده باشید. ولی هیچ راستا اختصاصی برای شما وجود ندارد و ناگزیر به انجام بعضی کارها، کسب تجربه و آزمون و خط هستید. در واقع، شما باید با روش خودتان به پیروزیت برسید و نمی توانید از نسخه افراد دیگر بهره ببرید؛ چراکه شاید فرد پیروز خاصی در کنار شما وجود ندارد که با استفاده از او راستا را سریع تر طی کنید. بنابراین، به خودتان متذکر شوید که شما نمی توانید فرد دیگری باشید. ولی می توانید نسخه ای بهتر از خودتان باشید از این طریق به خودتان یاری کنید.
2. ارزیابی مجدد
انجام خودآزمایی و ارزیابی مجدد هرگز ضرر ندارد. آیا در راستا درستی قرار دارید؟
گاهی اوقات بر اساس یک هوی وهوس وارد راستای می شویم و آن قدر سرسخت هستیم که نمی توانیم آن را رها کنیم، حتی زمانی که دیگر به آن اهمیتی نمی دهیم؛ بنابراین، مطمئن شوید که تصمیم خود را بر اساس تفکر، منطق و خودآگاهی می گیرید. علاوه بر این، تنها به این خاطر که کاری و یا پیروزیت در کاری سخت است، دست از آن نکشید. از سوی دیگر، اگر احساس می کنید این کار برای شما مناسب نیست و آینده ای در آن برای خود متصور نیستید، دست از آن بکشید و بی علت اصرار به انجام نداشته باشید.
3. از احساس خود یاری بگیرید
اجازه ندهید احساس دوم بودن یا بی لیاقتی یا محروم بودن شما را تحت تسلیم قرار دهد. در عوض، از این احساسات به عنوان انگیزه ای برای کار هوشمندانه تر و سخت تر و پیروزیت بهره ببرید. قبل از عصبانی شدن و یا هر تصمیم عجولانه ای گرفتن، کمی صبر کنید و احساسات خود را کنترل کنید. سپس به موضوع به صورت منطقی فکر نموده و تصمیم گیری کنید. این را مطمئن باشید که تا به حال هیچ کس در همان وهله اول و در ابتدای کار نتوانسته کار و نتیجه ای عالی و بی نقص را ارائه کند. این موضوع را هم در نظر داشته باشید که اگر کاری بسیار آسان باشد، هرچقدر هم که بزرگ به نظر برسد، یک دستاورد محسوب نمی گردد. بنابراین، برای پیروزیت و انجام کاری سخت تمرکز کنید؛ چیزی که بتوان آن را یک دستاورد نامید!
4. چرا در این راستا قرار دارید؟
از خودتان بپرسید چرا انجام این کار را آغاز کردید؟ اگر برای انجام کاری اشتیاق کافی داشته باشید، فارغ از سختی و آسانی آن، به راستا خود ادامه خواهی داد. مهم نیست پیروزیت چقدر و چند سال طول بکشد، شما راهی پیدا خواهید کرد. همان طور که خیلی ها می گویند، جزو آن دسته از افرادی نباشید که در دوران پیری و سالمندی، پشیمان بوده و حسرت می خورند که اگر تمایلات و احساسات واقعی خود را دنبال می کردند زندگی آن ها اکنون به چه شکل می توانست باشد.
بنابراین، به خودتان بگویید که قرار است و دوست دارم این کار را انجام دهم و مهم نیست که پیروز شده و یا اینکه شکست می خورم. مهم این است که تمام کوشش خود را برای پیروزیت انجام دهید.
5. پیروزیت برای تمام افراد زمان بر است
احتمالاً در رسانه های مختلف و یا دوستان و اطرافیان خود با افراد زیادی در ارتباط بوده باشید. همه آن ها لزوماً همواره پیروز نیستند. خیلی از افراد پیروز بعد از چندین سال کوشش و فداکاری به اوج خود می رسند و قبل از رسیدن به پیروزیت، شکست های متعددی را تجربه نموده اند. ولی این شکست ها هرگز به آن ها اجازه نداده است که ناامید شوند.
این یک واقعیت است که افراد بیشتر پیروزیت و دستاوردهای خود را عمومی می نمایند. کمتر فردی در یک رسانه اجتماعی پستی ارسال می نماید و در آن در خصوص کوشش ها و شکست های خود چیزی را می نویسد. ولی از سوی دیگر، احتمال اینکه افراد خبر یک پیروزیت و دستاورد حتی کوچک را با اطرافیان خود به اشتراک بگذارند بسیار بالاتر است.
تمام این پست ها و اخبار نمایانگر جنبه ای از زندگی آن ها است که دوست دارند شما ببینی. این واقعاً بی انصافی و ظلم به خودتان است که در چنین شرایطی، خود را با دیگران مقایسه کنید. شما در واقع خود را تنها با یک تصویر عمومی از آن ها مقایسه می کنید؛ تصویری که تنها نمایانگر بخش کوچکی از واقعیت است. اگر زندگی واقعی همین افراد را دنبال کنید، متوجه خواهید شد که شباهت های بسیار زیادی با زندگی شما دارند و حتی شاید بعضی مسائل بزرگ تری هم داشته باشند.
6. شما در میان یک مسابقه نیستید
راستا پیروزیت شما به احتمال خیلی زیاد هیچ تضادی با سایر افراد ندارد. این مثال احتمالاً برای خیلی از شما پیش آمده باشد که یا لااقل شنیده باشید که بعضی در دوران مدرسه و دانشگاه، بعضی از یاری کردن به هم کلاسی ها و یا به اشتراک گذاشتن جزوات و کتاب ها اجتناب می کردند. این افراد احتمالاً احساس می نمایند که پیروزیت و کسب نمره بالاتر به وسیله سایر هم کلاسی ها در تضاد با منافع شخصی خود آن ها است. ولی در واقعیت، این موضوع واقعیت ندارد. تمام افراد در یک محیط آموزشی می توانند به خوبی آموزش دیده و از مطالب ارائه شده استفاده نمایند. هیچ تضاد منافعی (به جز در بعضی موارد خاص) در این محیط وجود ندارد.
در مثال دیگری، فردی تعریف می کرد که در یک آزمون بازیگری شرکت نموده بود. در این محیط، با متقاضی دیگری روبرو می گردد که سرفه می کرد. او مقداری شربت ضد سرفه به همراه داشت و به فرد بیمار می دهد. ولی فرد بیمار با کمی ترس و تردید به پیشنهاد او نگاه می نماید. از آنجایی که قرار است در این آزمون بازیگری تنها یکی از آن ها قبول گردد، فردی که سرفه می کرد تصور می نماید که این یاری نیز بی علت نبوده و این کار ممکن است نوعی توطئه در راستای تضعیف و آسیب رساندن به او باشد.
به جای فکر کردن به این موضوعات و پرداختن به چنین روینمودهایی، روی عملکرد شخصی خودتان تمرکز کنید. البته کمی رقابت می تواند به بهبود عملکرد نیز یاری کند. ولی اینکه تمام ماجرا را به عنوان یک رقابت و نوعی مسابقه ببینید، رویکردی کاملاً اشتباه است. چنین رویکردی می تواند شما را دلسرد کند. چراکه اگر در این رقابت شکست بخورید، احساس بدی خواهید داشت و سرخورده می شوید. این در حالی است که چنین رقابتی از همان ابتدا نباید در فکر شما شکل می گرفت. به عبارت دیگر، پیروزیت دیگران به معنای مسدود شدن و یا حتی سخت شدن راستا پیشرفت و پیروزیت شما نیست. از سوی دیگر، تماشای پیروزیت دیگران گاهی اوقات حتی می تواند به عنوان یک محرک عمل نموده و انگیزه بیشتری به شما بدهد تا شما هم بتوانید به چنین پیروزیت هایی دست پیدا کنید.
ایجاد و تصور رقابت ایراد دیگری هم دارد. شاید بعد از شکست دادن رقیب فرضی خود احساس پیروزی نموده و دیگر دست از کوشش بکشید. این در حالی است که شما می توانستید بسیار بیشتر پیشرفت نموده و دستاوردهای بیشتری داشته باشید.
اگر کار خارق العاده ای انجام می دهید، پیروز شدن بسیار سخت خواهد بود. البته این ماهیت کارهای فوق العاده است. اگر پیروزیت در آن ها آسان بود، احتمالاً به آن ها یک کار عادی و ساده می گفتیم!
بنابراین دفعه بعد که آغاز به ایراد گرفتن از ناعادلانه بودن همه چیز کردید، دل ببندید، دوباره تمرکز کنید و سعی کنید کارتان را عالی انجام دهید، هرچقدر هم که می خواهد طول بکشد!
منبع: everydaypower
منبع: دیجیکالا مگ