زنانی که هنرشان به نام مردان نوشته شد!
به گزارش بلاگ پو، چرا نام نقاش های زن عظیمی در تاریخ ثبت نشده است؟؛ این پرسشی است که اغلب در زمان صحبت درباره آثار هنری عظیم تاریخ مطرح می گردد و شاید بتوان به آن اینگونه پاسخ داد: هنرمندان زنان عظیم برای قرن های متمادی وجود داشته اند اما ما به تازگی از وجود آن ها آگاه شده ایم.

به گزارش خبرنگاران و به نقل از دیلی آرت، در طول تاریخ نام بسیاری از هنرمندان زن بااستعداد تحت پوشش نام مردان به فراموشی سپرده شده است. بعضی از این آثار در سال های اخیر با یاری تحقیقات کارشناسان دوباره کشف شده اند.
در ادامه با بعضی از هنرمندان زنی که پس از دهه ها و قرن ها از سایه بیرون آورده شده اند آشنا می شوید:
1. سوفونیسبا آنگیسولا
سوفونیسبا آنگیسولا یک نقاش ایتالیایی رنسانس بود که در خلق پرتره مهارت داشت. او یکی از نخستین زنانی بود که تحت آموزش های هنری رسمی نهاده شد. این نقاش به سرعت به درجات بالای شهرت جهانی دست یافت. نبوغ هنری او به اندازه ای بود که دربار اسپانیا از او دعوت کرد تا به ملکه الیزابت والوا آموزش دهد و برای شاه فیلیپ سوم نیز به عنوان نقاش دربار خدمت کند.
داشتن لقب و امضا نداشتن اغلب آثارش از دلایلی بود که فرایند شناسایی نقاشی هایش را مشکل کرد.
نقاشی های دربار بخش اعظمی از آثار آنگیسولا را تشکیل می دهند. دلیل به وجود آمدن اشتباهات در معین هویت آثار او کاملا آشکار است: آنگیسولا نقاش غیررسمی دربار بود. این به آن معناست که باید یک نقاش دربار رسمی هم وجود داشته باشد با این تفاوت که این مقام به نقاش مرد می رسد. آلونسو سانچز کوئلو که بیشتر به عنوان دستیار آنگیسولا فعالیت داشت به عنوان نقاش رسمی دربار شناخته می شد.
آتش سوزی قرن هفدهم دربار اسپانیا باعث از بین رفتن بخش اعظمی از آثار آنگیسولا شد. زمانی که آثار به جای مانده از او امضا نشده پیدا شدند، با توجه به اینکه کوئلو به عنوان نقاش رسمی دربار حکومت فیلیپ سوم شناخته می شد، مجموعه ای از اسناد تاریخی سبب شدند کوئلو به عنوان صاحب این آثار شناخته گردد.
در نتیجه تاریخدانان اغلب پرتره های درباری سوفونیسبا آنگیسولا را به کوئلو نسبت دادند؛ اشتباهی که سه قرن طول کشید تا اصلاح شد.
2. آرتمیزیا جنتیلسکی
جنتیلسکی نقاش ایتالیایی باروک بود. بدون شک شهرت هنری او و شایستگی هایش در سال های اخیر رو به افزایش بوده است و این افزایش شهرت، به دلیل کشف امضای او در بسیاری از آثار هنری که پیشتر به مردهای اطرافش نسبت داده می شد، ایجاد شده است.
فوریه اخیر بود که کارشناسان یکی از آثار این هنرمند را که پیشتر به فرد دیگری نسبت داده شده بود را شناسایی کردند. یک کارشناس هنری حین بازسازی این اثر گفت امضای آرتمیزیا را در نقاشی پیدا نموده است. کشف هویت اصلی نقاش این تابلو چندان غافلگیرکننده نبود. در سال 1996، جیانی پاپی که یکی از کارشناسان آثار این نقاش است، در مقاله ای نوشت که در این نقاشی ویژگی های مربوط به آثار آرتمیزیا را دیده است. با این حال این اثر به یکی از شاگردان اورازیو جنتیلسکی(پدر آرتمیزیا) نسبت داده شده بود.
3. جودیت لایستر
جودیت لایستر یک نقاش هلندی در زمینه پرتره و منظره بود. این هنرمند در قرن بیست و یکم به عنوان یکی از مشهورترین چهره های زن عصر هنر شناخته می گردد. لایستر در دوران زندگی خود نیز پیروز بود. او عضو یک اتحایه هنری بود و از جمله نخستین هنرمندان زنی محسوب می شد که به عضویت این اتحادیه درآمدند. لایستر به رغم دستاوردهای هنری اش، دوران حرفه ای کوتاهی داشت که با ازدواج کردنش به خاتمه رسید. پس از آن وارد دوران گمنامی اش شد و در اواخر قرن نوزدهم دوباره پدیدار شد.
اغلب آثار لایستر پس از مرگش به فرانس هالس یک هنرمند هم دوره او نسبت داده می شد. در حقیقت از بین 33 نقاشی به جا مانده از او یا به هالس یا به همسر لایستر نسبت داده شده بود. آن دسته از آثاری که توسط هیچ یک از این دو مرد امضا نشده بودند بی هویت باقی ماندند. برای 200 سال به نظر می رسید که جودیت لایستر هیچگاه وجود نداشته است.
فرضیه های زیادی برای شرح شباهت بین سبک لایستر و هالس وجود دارد. بعضی از موخران معتقدند جودیث لایستر و فرانس هالس همکار بوده اند؛ این درحالی است که سایر کارشناسان معتقدند این دو آموزگار و شاگرد بودند. در هر دو صورت آثار این دو هنرمند از نظر سبک و مضمون به یکدیگر شباهت دارد و این یکی از دلایلی است که سبب شد فرایند نادرست تشخیص دادن هویت آثار لایستر مدت بیشتری طول بکشد.
4 . ماری دنیس ویلر
ماری دنیس ویلر یک پرتره نگار فرانسوی و از شاگردان ژاک لویی داوید بود. مورخان هنری تابلو نقاشی زن جوانی که نقاشی می کشد را به او نسبت داده اند.
برای قرن های متمادی هویت این اثر هنری مبهم بود. این اثر در ابتدا به عنوان یکی از نقاشی های ژاک لویی داوید شناسایی می شد.
موزه هنر متروپولیتن این نقاشی را در سال 1951 خرید. در سال 1951 مدیر این موزه دریافت این نقاشی نخستین بار در سال 1801 در پاریس و در نمایشگاهی به نمایش گذاشته شد که ژاک لویی داوید آن را تحریم نموده بود. به این ترتیب ژاک لویی داوید از فهرست خالق های احتمالی این اثر برای همواره خط خورد. پس از آن بود که فرضیه خلق شدن این اثر توسط یک نقاش زن مطرح شد. اما پس از تحقیقاتی درباره شاگردان ژاک لویی داوید کارشناسان به نام دنیس ویلر رسیدند.
با این حال بحث درباره این نقاشی ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال 2011 یک کارشناس، فرضیه خودنگاره بودن این نقاشی را بیان کرد. بر اساس این فرضیه نخستین خانواده ای که نقاشی را خریداری نموده بود نام آن را تغییر داده است. موضوع دیگری که فرضیه خودنگاره بودن این نقاشی را جدی تر می نماید آن است که خواهرش که او هم یک نقاش بود در تابلو نقاشی تحت عنوان دوخواهر، ماری دنیس ویلر را شبیه به شخصیت زن جوان تابلو زن جوانی که نقاشی می کشد به تصویر کشیده است.
5. کارولین لوئیسیا دیلی
کارولین لوئیسیا دیلی یک نقاش منظره قرن نوزدهمی اهل کانادا بود. هویت آثار او برای نخستین بار بعد از گذشت دهه ها سال تعیین شد.
گالری که خانه نقاشی های آبرنگ او بود، دهه های متوالی آثار او را به عنوان نقاشی های جان کری ویسلون دیلی و چارلز دیلی شناسایی نموده بود. فرایند آرام شناسایی هویت واقعی آثار این نقاش با بازدید یکی از نوادگان او از یک مرکز هنری و تشابه یکی از آثار هنری آن مرکز با نقاشی های مادر مادربزرگش، بود که شروع شد. پس از پیگیری ها و انجام تحقیقات دوساله بالاخره هویت آثار حاضر در گالری تعیین شد.
بر اساس این تحقیقات تعیین شد نسبت دادن هویت نقاشی های کارولین لوئیسیا دیلی به جان کری ویسلون دیلی و چارلز دیلی کاملا بی اساس است.
منبع: خبرگزاری ایسنا