سینماگران خبرساز سال 98
به گزارش بلاگ پو، روزنامه سازندگی: در سال 98، سینمای ایران و دنیا پر از اتفاقات عجیب و خبرساز بود. از پارو کردن تمام جوایز مهم اسکار توسط فیلم انگل و مرگ آنیس واردای فرانسوی در سینمای دنیا گرفته تا استعفای بسیاری از سینماگران و هنرمندان معروف کشور خودمان از جشنواره فجر و یا حتی کناره گیری آن ها از سینما. در ادامه نگاهی گذرا به چهره ها و اتفاقات خبرساز سینمایی در سال 98 خواهیم داشت.
1. بونگ جون هو / ستاره کره ای
هر جور حساب کنید این مرد کره ای سال جاری بیش از همه تماشاگران سینما را شوکه کرد؛ خودش در یک گفت وگوی تلویزیونی گفته که وقتی انگل را می ساخته اصلاً تصور نمی نموده که در جا های دیگر جهان این قدر به آن توجه گردد. بونگ جون هو با فیلم انگل تقریباً به همه جوایز ممکن در عالم سینما رسید؛ هم نخل طلای جشنواره کن را برد هم اسکار های مهمی مثل بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و حتی اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان. در گلدن گلوب پیروز شد که جایزه بهترین فیلم خارجی را بگیرد و در جوایز سزار فرانسه هم درخشید و جایزه بهترین فیلم غیراروپایی را گرفت.
این همه جایزه او را به صندلی دست نیافتنی رساند؛ تا پیش از او فیلمسازانی بوده اند که توانسته اند جوایز مهم را در یک سال درو نمایند، اما هیچ کدام این تعداد جایزه را دریافت ننموده اند. انگل حتی بهترین فیلم بونگ جون هو هم نیست؛ اگرچه واقعاً فیلم فوق العاده ای است. همه آن ها که کارنامه این کارگردان را دنبال نموده اند می دانند که فیلم هایی مثل خاطرات یک قتل و مادر شاهکار های کمتر دیده شده کارنامه او هستند، اما او آن قدر خوش شانس بود که در سال درخشش کوئنتین تارانتینو، سام مندز، نوآبامیک و درخشش مارتین اسکورسیزی، همه را غافگیر کند. بونگ جون هو خودش گفته راز پیروزیت اش در ترکیب ژانرهاست؛ تغییر مدام لحن و ژانر در انگل شگفت انگیز است اگرچه این فقط یک بحث تخصصی است. آن چیزی که در فیلم او ستایش شده، نمایش جامعه سرمایه داری است که ظاهراً طبقه ای را نادیده می گیرد و این طبقه درون خانه آن ها شورش می نماید.
2. رضا میرکریمی / استعفا
سرانجام سیدرضا میرکریمی از ریاست جشنواره جهانی فیلم فجر استعفا کرد و غوغای این جشنواره هم خوابید. او که از سال 93 با تفکیک بخش جهانی و بین الملل از بخش ملی رئیس آن شده بود در تمام این سال ها کوشش کرد رویکرد جشنواره را تغییر دهد؛ اول از همه جشنواره را از حالت خنثی خارج کند و به آن اعتبار دهد. بنابراین همراه گروهی در جشنواره های مختلف دنبال فیلم های مهم و قابل اعتنا گشت و آثاری را انتخاب کرد که هر کدام اهمیتی در سینمای امروز جهان داشتند؛ بعضی از آن ها آثار مهجوری بودند، اما بعضی به فیلم های شاخصی بدل شدند. با وجود این، گروه های مختلف سینمایی و مطبوعات به روش جشنواره جهانی انتقاد داشتند؛ مهم ترین انتقاد هم خاموش شدن شعله جشنواره بعد تمام شدن هر دوره اش بود. اگرچه کمی بعد حواشی مثل دستمزد ها و هزینه ها هم به آن اضافه شد. میرکریمی مدت طولانی مقاومت کرد، اما سال جاری کار را رها کرد تا محمدمهدی عسگرپور جایگزین او گردد.
3. احمدرضا درویش / غوغای اکران
پخش نسخه دتوبله رستاخیز در یوتیوب و بعد، توزیع اش در شبکه قاچاق فیلم داخل، باعث اعتراض ها و واکنش هایی شد. چند روز بعد انتشار فیلم، معلوم شد که این اثر از یک کشور حاشیه خلیج فارس در اینترنت پخش شده است، اما همین اتفاق باعث شد تا احمدرضا درویش به برنامه هفت برود و نقد تندی را به دولت وارد کند. او گفت (نقل به مضمون) که دولت به دلایل موهوم مانع نمایش فیلم شده و با وجود تأیید مقام های عالی کشور، از اکران فیلم جلوگیری می نماید. با وجود اینکه دولت نسبت به ادعا های او سکوت کرد، اما سایت ها و روزنامه ها با انتشار اسنادی معین کردند که مخالفت اصلی نه از جانب دولت که از طرف بعضی مراجع عظام در قم بوده است. ضمناً معلوم شد که دولت با خرید بخشی از سهم فیلم در این پروژه سهیم شده و کوشش نموده تا خسارت وارده بر سازندگان را جبران کند.
4. کمال تبریزی / همه چیز برای فروش
اکران فیلم ما همه با هم هستیم یک نقطه عطف در تاریخ سینمای ایران بود؛ نه از نظر اهمیت ساختاری یا ویژگی های دراماتیک، که از نظر استفاده از این تعداد بازیگر در فیلمی که معلوم نبود درباره چیست و چطور این همه از سینماگران در آن بازی می نمایند. ما همه با هم هستیم فیلمی عادی نبود، تهیه نماینده اش رضا میرکریمی بود. کارگردان اش کمال تبریزی و مهران مدیری، محمدرضا گلزار، لیلا حاتمی، هانیه توسلی، پژمان جمشیدی و کلی بازیگر دیگر در آن حضور داشتند. تبلیغات می گفت فیلم کمدی است و این همه بازیگر نقش مهمی در درام دارند و طبیعتاً باید فیلم پرفروشی می شد، اما هیچ کدام محقق نشد، به خصوص که معلوم شد خانه سینما هم نسبت به قرارداد های این پروژه حساس شده است. تبریزی که سال جاری از سفیر ژاپن در ایران نشان امپراتور را دریافت کرد، با این فیلم یک گام به پرتگاه نزدیک شد؛ کدام پرتگاه؟ پرتگاه فراموشی!
5. شهاب حسینی / شورشی
شهاب حسینی بیشتر سال را در آمریکا گذراند؛ یک تور ویژه همراه با بهروز وثوقی برگزار کرد و با نمایش فیلم های قدیمی و مهم کارنامه وثوقی درباره بازیگری در آن ها حرف زد. هم زمان شرکتی را در آمریکا ثبت کرد تا در آنجا مشغول فیلمسازی گردد و حتی عکسی از او منتشر شد کنار رابرت دنیرو تا نشان دهد که آماده انجام کار های عظیم است. او سرسختانه به دفاع از نسخه جدید فیلم آشغال های دوست داشتنی پرداخت و خواستار نمایش نسخه اصل آن شد. اما وقتی در جشنواره به یک فیلمساز مشهور قدیمی (مسعود کیمیایی؟) تاخت و تحریم جشنواره به دست او را نکوهش کرد خبرساز شد، آن قدر که خیلی ها ترجیح دادند وقتی او نشان شوالیه را از سفیر فرانسه دریافت کرد خبرش را پوشش ندهند. او سال جاری بیشتر بابت اظهارنظرهایش و نه کارهایش، دیده شد؛ شاید بهت این امید که سال آینده در سینما بدرخشد.
6. سید محمود رضوی / کناره گیری
نیمه اول سال را در سکوت و آرامش سپری کرد؛ بی سروصدا و بی جنجال، شاید به این دلیل که سخت درگیر ساخت فیلمی درباره لانه جاسوسی بود و همراه یک تیم جوان داشت فیلمنامه آن را سروشکل می داد. او سال جاری می خواست درباره ماجرای سفارت آمریکا فیلم بسازد، آن هم به همان شیوه محبوب این سال ها که با داستان های فرعی گره می خورد و قصه ادامه پیدا می کرد. حتی تغییر ظاهر دیوار های سفارت هم به کار او نسبت داده شد. اما کمی بعد معلوم شد که او، دست کم سال جاری فیلمی را نخواهد ساخت و در همین گیرودار بود که او در یک توئیت خاطرنشان کرد که تصمیم گرفته از کار تهیه فیلم کناره گیری کند. او هرگز درباره کناره گیری اش شرح نداد، اما شاید بازتاب فیلم ماجرای نیمروز؛ رد خون و انتقاد های حزب اللهی ها از آن، در این تصمیم نقش داشت.
7. ابراهیم حاتمی کیا / اعتراض مداوم
جشنواره سال هاست برای ابراهیم حاتمی کیا خوش یمن نیست. نه فقط جایزه ای برایش به ارمغان نمی آورد که محل نزاع و دعوای او با دولتی ها و منتقدان هم می گردد؛ اگر دو سال پیش سن اختتامیه محل اعتراض حاتمی کیا به رویکرد برگزارنمایندگان و مدیران تلویزیون بود، او سال جاری در جلسه مطبوعاتی بعد نمایش فیلم خروج دست به اعتراض زد. آنچه که در آن جلسه گذشت البته فقط تقصیر حاتمی کیا نبود؛ خبرنگاران هم در این اتفاق نقش مهمی داشتند و با سؤالاتی که گاه غیرتخصصی بود زمینه دعوا را مهیا کردند. اما خرج در پس این دعوا ها دیده نشد؛ فارغ از مباحث کیفی، این فیلم حاتمی کیا تنها اثری بود که در آن می شد رد اعتراض های مردمی را در سال 98 دید، اما دو طرف دعوا و مجادله چنان علیه هم موضع داشتند که این مباحث هرگز دیده نشد. حاتمی کیا بعد دعوایش و بعد زد و خورد کلامی با خبرنگارها، سالن را ترک کرد تا این جشنواره هم برای او بدون هیچ عایدی به آخر برسد.
8. فرامرز قریبیان / خداحافظی با سینما
فرامرز قریبیان سال جاری دو اظهارنظر عجیب داشت که هر دو هم به فیلم خروج برمی گشت؛ اول از همه وقتی قرارداد بازی در فیلم حاتمی کیا را بست خاطرنشان کرد که این فیلم احتمالاً بهترین اثری خواهد بود که در آن بازی می نماید. این اظهارات در شرایطی مطرح شد که او بازیگر کلی فیلم درخشان بوده، از خاک تا گوزن ها، از ردپای گرگ تا شهرزیبا. اما او خروج را بهترین کارش دانست. ماجرا در سکوت جلو رفت تا نشست خبری فیلم حاتمی کیا که او گفت این آخرین فیلمی است که در آن بازی نموده؛ قریبیان وقتی این جملات را گفت، دل شکسته بود، نه از فیلم که از برخورد مدیران. او به همه مدیر ها اعتراض کرد که باعث شده اند حق ناحق گردد و حتی با پسر او هم بدرفتاری نموده اند، نتیجه این دلخوری ها خداحافظی بازیگر حرفه ای از سینما بود تا سینمای ایران از یک بازیگر عظیم محروم گردد.
9. رابرت دنیرو / دعوا با ترامپ
او مثل رفیق قدیمی اش مارتین اسکورسیزی عظیم ترین ناکام سال جاری بود؛ چهره ای که باعث راه اندازی پروژه مرد ایرلندی شده بود، خودش نقش اصلی را بازی نموده بود و حتی آل پاچینو را هم راضی ننموده بود در فیلم بازی کند در هیچ کدام از مراسم جوایز سال 2019 قدر ندید. نه فقط برنده نشد که حتی او را نامزد جایزه هم نکردند. دنیرو و بازی اش در نقش فرانک شیران در خاطره ها ماند، اما او نتوانست پیروزیت دوران جوانی را کنار اساتید سینما تجربه کند. او مثل سه سال گذشته سال جاری هم مدام درباره ترامپ و خطرات اش حرف زد؛ در یک برنامه تلویزیونی به او حمله کرد و از اینکه آمریکا را ناامن نموده، با دروغ و دغل کاری به قدرت رسیده و کوشش می نماید همین راه را ادامه دهد انتقاد کرد. دنیرو یک تنه مقابل ترامپ ایستاد و ترامپ هم گهگاه از خجالت اش درآمد. نبرد او تا امروز تمام نشده و سرانجام نیافته است.
10. آنیس واردا / مرگ موج نو
موج نوی سینمای فرانسه هنوز تمام نشده، چون ژان لوک گدار زنده است، اما سال جاری یکی از آخرین بازمانده های آن و تنها زن حاضر در این جمع درگذشت؛ آنیس واردا کارگردان خلاقی بود که مدام بین سینمای داستانی و مستند در نوسان بود؛ فیلم های او تجربه های سرخوشانه ای درباره زندگی بودند، مثل فیلم آخرش چهره ها، مکان ها که همراه عکاس مشهور جی آر ساخته شد و پرسه زنی در فرانسه بود و ملاقات با مخردم عادی و همراه بود با عکاسی و گزارش زندگی آدم های معمولی. اما آنیس وارد شاهکار کم ندارد؛ همان فیلم اولش کلئو، از 5 تا 7 یکی از درخشان ترین فیلم های سینمای فرانسه است که خلاقانه در زمان واقعی دو ساعت از زندگی یک ستاره سینما را تصویر می نماید. بعد ها هم فیلم های او فوق العاده بودند، از ساحل های انیس بگیرید که مستندی بود دربارهت خودش تا صد و یک شب و خانه به دوش. او سال 2019 درگذشت و مرگ اش دوستداران سینما را غمگین کرد.
منبع: برترین ها