چله نشینی با روایت های عامیانه مرتضی احمدی
به گزارش بلاگ پو، اگر دهه شصتی باشید با صدای مرتضی احمدی در ماندگارترین اثرش روباه مکار در پینویکیو خاطره دارید و اگر جوان تر از آن باشید صدای وی را از مجموعه انیمیشن شکرستان که راوی آن بود، می شناسید. مرتضی احمدی در 1303 در جنوب تهران از خانواده ای با اصـالت تفرشی به جهان آمد و زندگی او در آن فضا باعث شد تا خاطراتی متفاوت از آنچه نسل امروز درباره تهران می داند، را بیان کند. پیرمردی که راوی تهران قدیم بود، پدربزرگ بچه های تهرون نامیده می شد و وقتی از این جهان پر کشید صدای تهران خاموش شد. وی با سابقه ای درخشان در تئاتر، رادیو و تلویزیون، از معدود تهرانی های اصیل به جای مانده و استاد فرهنگ کوچه بازار تهران قدیم بود.
تئاتر، پرده خوانی، گویندگی و بازیگری از جمله هنرهایی بود که مرتضی احمدی در طول زندگی هنری و فعالیت حرفه ای خود به آنها مشغول بود. در 1323 به رادیو تهران (چندی بعد در رادیو ایران و بعد از آن در رادیو و تلویزیون ایران)به کار کردن اشتغال ورزید، تا برنامه های کمدی اجرا کند. در دوره های مـختلفی در رادیو کار کرد و به سبک های مـختلف، ترانه و آواز خواند.
از جمله فعالیت های دیگر مرتضی احمدی گردآوری و نگارش فرهنگ عامیانه (فولکلور) تهران است. او در این زمینه کتاب های: کهنه های همیشه نو، فرهنگ بر و بچه های تِرون، و پرسه در احوالات تِرون و تِرونیا را تألیف نموده است. علاوه بر تألیفاتش در حوزه فرهنگ نویسی، او برخی از قدیمی ترین ترانه های کوچه بازاری تهران را به صورت (ضربی خوانی) بازخوانی نموده است.
به مناسبت شب یلدا و سالروز مرگ مرتضی احمدی به معرفی چهار کتاب از او می پردازیم که خواندن آنها در طولانی ترین شب سال صفایی دیگر دارد.
کهنه های همیشه نو
دفتری که پیش رو دارید مجموعه ای است فراهم آمده از اشعارِ ترانه هایی که در نمایش های شادی آور موسوم به تخت حوضی یا روحوضی اجرا می شده است.
تا اواخر دوران قاجار نمایش های شادی آور خاص خانواده های متمکن و به اصطلاح اشرافی بود که برای تعیش و سرگرمی خویش بازیگران یا تقلیدچی ها را به خانه می خواندند و در گوشه ای از تالار بزرگ خانه شان صحنه نمایشی ترتیب می دادند. عوم الناس نیز گاه به گاه در قهوه خانه ها به تماشای نمایش های شادی آور می نشستند. در اواخر دوران قاجار کارِ نمایش در خانه ها به تدریج گسترش یافت و مردم عادی نیز برای جشن های خود از قبیل جشن عروسی، ختنه سوران و… گروه های نمایشی را به خانه دعوت می کردند. صحنه نمایش در این خانه ها حوضِ وسط حیاط بود که روی آن را با تکه های بزرگ تخته می پوشاندند و روی تخته ها قالی یا گلیم می انداختند. بازیگران نیز به ترتیب اجرای نقش روی این حوضِ تخته پوش می رفتند. نام تخت حوضی یا روحوضی نیز به همین سبب به این گونه نمایش ها اطلاق شد.
صدای تهرون قدیم
این مجموعه، دربردارنده تعدادی از ترانه های عامیانه رایج در فرهنگ و جامعه تهران قدیم است که مرحوم مرتضی احمدی در سال های پایانی عمر خود آنها را دوباره خوانی و روایت کرد تا فراموش نشوند.
شناخت مرتضی احمدی از فرهنگ تهران قدیم؛ موجب شده تا فرهنگ فراموش شده تهران بار دیگر با زبانی شیرین و معمولا طنزآلود شنیده گردد. صدای تهرون قدیم در چهار مجموعه صوتی به صورت ریتمیک و با صدای گرم و دلنشین مرتضی احمدی فراوری شده است.
در این ترانه ها زندگی روزمره تهرانی های معمولی مثل شاطر علی ممد، فاطی جون، والده مش ماشاءالله و … در سالیان دور روایت شده؛ از حمام رفتن و عروسی و عید نوروز با حاجی فیروز و مبارک گرفته تا رفتن به نانوایی و دعوا با مادرشوهر و هَوو و گرانی مواد غذایی و توضیح عاشقی ای حبیب من ای طبیب من، عشق روی تو شد نصیب من.
پرسه در احوالات ترون و تِرونیا
پرسه در احوالات ترون و ترونیا نوشته مرتضی احمدی بازیگر و صداپیشه تهرانی است. او با عشقی که به تهران قدیم داشت روایت های بسیاری چه در قالب موسیقی و چه در قالب کتاب از تهران منتشر نموده است.
او در پیشگفتار این کتاب نوشته است:
هشتادوپنج سال پیش پا تو این جهان گذاشتم، پدربزرگم تو بازار ترون حجره داشت و پدرم تو سبزی کاری امین الملک سقط فروشی. مادربزرگم، پدربزرگم، پدرم، مادرم، زنم و خیلی از کس و کارام تو همین ترون زندگی کردن و تک تکشون زیر خاکش جا خوش کردن.
اگه من از زادگاهم و برو بچه هاش می گم بهم ایراد نگیرین. آخه من دلبسته این سرزمینم. تو پایین پاییناش چش به جهان واکردم، خب ریشه م تو این خاک گیره. تو خاک وخل هاش پا به زیمین زدم و قد راس کردم و جون گرفتم. تو مکتبخونه ش حرف زدن و زندگی کردنو آموختم، قاطی مشتی هاش و جوونمرداش لولیدم و سرد و گرم روزگارو مزه مزه کردم، بلت شدم که واس چی باد گریه کنم و برا کی خنده کنم.
این اونا بودن که بهم یاد دادن آدم باشم، رو دیوارای کاگلیش خط و ربط زندگی رو واسه م نقاشی کردن و زیرش ترانه محبت و مهربونی رو واسه م زمزمه کردن. این اونا بودن دَسَّمو دریافت و ایستادگی یادم دادن، این اونا بودن شیره جونم شدن که جلو هیچ ناجوونمردی به تمنایی دس پیش نبرم و سر فرود نیارم، تو کوچه پس کوچه هاش، سر گذراش، زیر بازارچه هاش، دور و ور دروازه هاش معرفتو یاد گرفتم، این اونا بودن که منو تو خودشون را دادن و از خودشون دونسن، زیر بال و پر مو دریافت و پروازو بهم تعلیم دادن، پس اگه دس به قلم بردم و از اونا گفتم و رو کاغذ ریختم به خاطر خودشون بود، فقط ادای دین کردم.
من و زندگی
خاطرات مرتضی احمدی کتابی خواندنی است. روایتش از روزهای شیرین کودکی و دوران پرالتهاب جوانی را که می خوانیم بارها چشمانمان خیس می گردد. در نیمه اول کتاب، تمرکز وی روی توصیف زیبایی ها و سختی های تهران قدیم در دهه های 10 و 20 شمسی و زندگی خود ایشان در آن روزها است و نیمه دوم به پیدایش برخی هنرها مثل ضربی خوانی و تئاتر در ایران می پردازد. در مجموع روایتی صادقانه و پراحساس را تجربه خواهید کرد.
امروز که زیر سایه خیمه پیری دراز کشیده ام به روزهایی که جوان بودم و آرام و قرار نداشتم فکر می کنم. جوانی بودم شاداب و قبراق، خیلی قرص پا به زمین می کوبیدم، سرکش بودم؛ قلدر و جویای نام. هر بار که یاد آن وقت ها می افتم، غم گذشته بیش از پیش جلوی چشم هایم جولان می دهد و سر به سرم می گذارد. ای کاش پدرم برایم شناسنامه نگرفته بود و سال های عمرم گم بودند و تاریخ تولدم به من دهن کجی نمی کرد؛ چه بودم، چه کار می خواستم بکنم، به کجا رسیدم؟
چه روزهای سختی را از سر گذراندم، دل به هنری خوش کردم که در گذشته نه بازاری داشت و نه خریداری، ولی چه کنم که پا در رکابش داشتم.
منبع: دیجیکالا مگpariha.com: پریها مجله گردشگری، خبری، موفقیت، آشپزی و سرگرمی میباشد.
kurdeblog.ir: مجله سرگرمی و گردشگری