آمریکا درگیر جنگهای بی سرانجام در مناطق فاقد ارزش استراتژیک است

به گزارش بلاگ پو، به گزارش خبرنگاران، استفن والت نظریه پرداز مکتب رئالیسم تدافعی در روابط بین الملل و استاد دانشگاه هاروارد در مطلبی به توضیح سیاست خارجی محدود برای آمریکا پرداخته که ترجمه کامل آن در ادامه آمده است.

آمریکا درگیر جنگهای بی سرانجام در مناطق فاقد ارزش استراتژیک است

پس از 25سال شکست های پیاپی، مردم آمریکا خواستار سیاست خارجی هستند که امنیت کشورشان را تأمین کند، رفاه را تقویت نموده و آزادی فردی را حفظ کند. آن ها میدانند که قدرت آمریکا می تواند نیروی خوبی باشد به شرط آنکه عاقلانه و واقعگرایانه استفاده گردد. کوتاه آنکه آمریکایی های بسیاری خواستار سیاست خارجی محدود هستند.

سیاست خارجی محدود در عمل به چه معناست؟ ساده تر آن است که بگوییم محدود نماینده ها چه نمی خواهند. آن ها جنگ های بی خاتمه، بودجه نظامی سنگین و تعهدات امنیتی که روزبروز گسترده تر می شوند بدون آنکه هرگز مورد تایید مردم قرار بگیرند را نمی خواهند. اگر ناگهان محدود نماینده ها در مسند اداره امنیت داخلی و خارجی آمریکا قرار بگیرند چه اتفاق متفاوتی رخ خواهد داد؟ محدودنماینده ها واقعا چه می خواهند؟

این پاسخ من است به این سوال مهم:

1.محدودنماینده ها(strainers) خواستار حفظ تعاملات مالی و دیپلماتیک آمریکا هستند

منتقدان غالبا ادعا می نمایند محدودنماینده ها انزواطلب هستند. اتهامی جعلی برای به حاشیه راندن دیدگاه های بحث برانگیز محدود نماینده ها پیش از آنکه مباحثه ای شکل بگیرد. در حقیقت محدود نماینده ها می دانند که آمریکا از تجارت، سرمایه گذاری، گردشگری و سایر تعاملات سودمند متقابل با دیگر کشورها بهره می برد و آن ها می دانند که آمریکا باید برای برطرف تعدادی از مسائل مهم دنیای با سایر قدرت ها خارجی تعامل داشته باشد. از همین رو محدودنماینده ها ایده بازگشت به دژ آمریکا را رد نموده و می خواهند که آمریکا در دنیا امروز حضور کامل داشته باشد.

2. محدود نماینده ها یک مباحثه گسترده و صادقانه می خواهند

در سال های اخیر مباحثات عمومی در زمینه سیاست خارجی و امنیت ملی در انحصار کسانی بوده است که معتقدند قدرت آمریکایی به ویژه قدرت نظامی راه چاره مطلوب برای بیشتر چالش های سیاست خارجی است. همانطور که روزنامه نگاری چون زاک بوشام گفته مباحثه راجع به سیاست خارجی آمریکا در واشنگتن بیشتر در میانه مرکز و راست در جریان بوده است. به عبارت دیگر بحث بر این بوده که آمریکا باید چه تعداد نیروی نظامی بفرستند بجای آنکه ایا اصلا باید از نیروی نظامی استفاده گردد یا خیر.

گفتمان عمومی در خصوص این موضوعات کمرنگ شده زیرا مورد عینی برای دخالت نظامی بی وقفه بسیار ضعیف است. آمریکا در مقایسه با سایر ملل به میزان قابل توجهی امن باقی مانده است. به این معنی که دارای مالی بزرگ و متنوع و برخوردار ازعامل بازدارندگی هسته ای است و در نیمکره غربی هیچ دشمنی ندارد.

باوجود این مزیت های ماندگار، به دلیل کوشش برای تغییر سیاست در سراسر دنیا، بهره کمی از آن ها برده است. بنابراین هواداران سیاست های مداخله جویانه برای متقاعد کردن مردم برای ادامه سیاست خارجی بلندپروازانه مجبور به بزرگنمایی تهدیدات و اغراق در خصوص مزایای رهبری دنیای و غلط نمایی دیدگاه های مخالفان هستند. محدود نماینده ها معتقدند که یک مباحثه باز و صادقانه می تواند امکان ماجراجویی نظامی را کاهش داده و سیاست خارجی را در مسیری عاقلانه و پیروز راهنمایی کند.

3. محدود نماینده ها خواستار سیاست خارجی با اهداف واقعگرایانه هستند

به جای اینکه درگیر کوشش های پرهزینه و بی فایده برای بازآفرینی دنیا در تصور خود باشیم، محدود نماینده ها خواستار آن هستند که سیاست خارجی آمریکا اهداف عملی بیشتری را دنبال کند. ارتش آمریکا باید برای بازدارندگی تهدیدات علیه کشور به اندازه کافی قدرتمند باشد.

همچنین در مواقع لزوم آمریکا می تواند به سایر کشورها در حفظ تعادل قدرت یاری کند و در بعضی نقاط استراتژیک خارج از نیمکره غربی نقش بازدارندگی در برابر جنگ ایفا نماید.

نفوذ مالی آمریکا تاثیر قابل توجهی بر نهادهای بین المللی که مدیریت تجارت، سرمایه گذاری و سایر اشکال سازنده همکاری را برعهده دارند برای آن کشور فراهم نموده است. واشنگتن حتما باید از نفوذ خود براین نهادها برای اطمینان حاصل کردن از فعالیت صحیح آن ها استفاده کند.

اما آمریکا از ظرفیت و خرد لازم برای اجرای پروژه های گسترده مهندسی اجتماعی [ملت سازی] در جوامع متفرق دارای اختلافات عمیق برخوردار نیست. بلکه حتی نیازی هم به این فعالیت ها ندارد. و البته باید کوشش های خود در این زمینه را متوقف کند.

4. محدودنماینده ها خواستار تعهدات معتبر خارجی هستند

ایالات متحده به پذیرفتن تعهدات امنیتی جدید در اروپا، آفریقا، آسیا و خاورمیانه ادامه می دهد در حالیکه ندرتا ارزش این تعهدات مورد بحث قرار می گیرد. تعهدات رسمی آمریکایی ها در دفاع از سایر کشورها در اقصی نقاط دنیا در حال حاضر بیش از هر زمان دیگر در تاریخ این کشور است.

این تعهدات در حالیست که دفاع از بعضی از این کشورها سخت است، بعضی دیگر اهمیت استراتژیک کمی برای آمریکا دارند و گاهی اوقات با اقداماتشان به منافع آمریکا لطمه وارد می نمایند.

لازم به ذکر است واشنگتن در بعضی کشورها فعالیت هایی دارد که کمتر به چشم می آیند در عین حالی که در بعضی کشورها به شکل محرمانه حضور دارد.

با این حال، هر گاه رهبران ایالات متحده در نظر دارند تا این تعهدات را کاهش دهند، افرادی هستند که با هشدارهایی دروغین بیان می نمایند کوچکترین کاهش در حضوردنیای آمریکا، اعتبار بین المللی آن کشور را تضعیف نموده و با قدرت دادن به رقبا به فاجعه منجر خواهد شد.

آمریکا بواسطه تجاوزهای بیش از حدش درگیر جنگ هایی بی خاتمه در مناطقی شده که هیچ ارزش استراتژیکی ندارند. تنها به این علت که متحدان و دشمنانش را متقاعد کند در مناطقی که ارزش بیشتری دارند قطعا خواهد جنگید.

محدودنمایندگان معتقدند آمریکا تنها در صورتی اجازه دارد با برعهده دریافت ضمانت امنیت کشوری جان نیروهایش را به خطر اندازد که یاری مستقیم و چشمگیری به امنیت و رفاه آمریکا داشته واز پشتیبانی گسترده مردمی برخوردار باشد.

تعهداتی که با دقت بیشتری اجرا شده اند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند شد. بدین ترتیب هم متحدان و هم دشمنان می فهمند چرا به نفع ایالات متحده است که بتواند در کنار آنها زندگی کند.

بطور خلاصه محدود نمایندگان خواستار آن هستند که آمریکا منافع خود را کوچکتر تعریف کند ولی از آن منافع با جدیت تمام دفاع کند. تمرکز اصلی تعهدات باید بر اموری باشد که از پشتیبانی گسترده مردمی برخوردار هستند. مانند اطمینان از آنکه قدرت یابی چین به تسلط آن کشور بر قاره آسیا نخواهد انجامید. و باید از تعهدات بی فایده خودداری کرد.

5. محدود نمایندگان خواستار روابط شبه تجاری با همه کشورها و خاص با هیچکدام هستند

جورج واشنگتن در نطق خداحافظی خود هشدار معروفش در خصوص دلبستگی های پرشور به قدرت های خارجی را داد. توصیه هوشمندانه او همچنان صادق است. هیچ دو کشوری منافع یکسانی ندارند و هیچ متحد آمریکا بدون توجه به کارهایی که می نماید آنقدر ارزشمند یا با فضیلت نیست که شایستگی دوستی سخاوتمندانه آمریکا را داشته باشد.

محدود نمایندگان معتقدند آمریکا باید از متحدین خود حمایت کند، زیرا باعث امنیت و رفاه کشور می گردد. و هنگامی که آن متحدان به شیوه های مغایر با منافع و ارزش های کشور عمل نمایند باید از آن ها فاصله گرفت.

محدود نمایندگان همچنین خواستار آن هستند که آمریکا روابط دیپلماتیک خود را با مخالفان شناخته شده حفظ کند، این کار هم باعث تسهیل همکاری در موضوعاتی که منافع دوطرف با هم تداخل دارند می گردد و هم نفوذ کشور را به حداکثر می رساند. امتناع از صحبت مستقیم با کشوری مانند ایران، آمریکا یا متحدین آن را امن تر یا ثروتمندتر نمی نماید، فقط به سایر کشورها اجازه می دهد حمایت آمریکا را امری بدیهی تصور نمایند و به رقبای بالقوه مانند چین یا روسیه اجازه می دهد تا نفوذ بیشتری در یک منطقه مهم داشته باشند.

حفظ روابط با همه ملت ها به هر یک از آنها انگیزه بیشتری برای انجام آنچه می خواهیم می دهد، تا مبادا واشنگتن توافق بهتری با طرف دیگری بدست آورد.

6. محدودنمایندگان خواستار دیپلماسی بیشتر و اجبار کمتر هستند

در طول دو دهه گذشته، واشنگتن بارها سعی نموده است با صدور اولتیماتوم، اعمال تحریم و دربعضی موارد با فشار نظامی قدرت های ضعیف تر را مجبور به اجرای خواسته های خود کند. تاکنون حتی مخالفان ضعیف آمریکا نیز از تسلیم شدن در برابر فشارها خودداری نموده اند، زیرا بیشتر به منافع خود اهمیت می دهند ولی واشنگتن معمولا از سازش خودداری می نماید. حتی هنگامی که واشنگتن توانسته یک دشمن ضعیف را سرنگون کند، حاصل یک کشور شکست خورده و یک اشغال پرهزینه بوده است.

محدود نمایندگان معتقدند که دیپلماسی باید محور روابط خارجی آمریکا باشد و تحریم، تهدید، یا استفاده از زور باید آخرین راه چاره ما باشد نه اولین ضربه ما. آنها می دانند که بسیاری از بزرگترین پیروزیت های سیاست خارجی آمریکا - طرح مارشال، نظام مالی برتون وودز ، اتحاد صلح آمیز دو آلمان و... - نه در میدان جنگ بلکه در میز مذاکره حاصل شده اند.

سیاست خارجی محدودتر کوشش می نماید تا به جای کوشش برای دیکته کردن به سایر کشورها، با آنها به توافق های سودمند دست یابد.

7. محدودنمایندگان می خواهند متحدین آمریکا نیز سهم عادلانه ای از هزینه های دفاعی را تقبل نمایند

آمریکا در حال حاضر تقریباً چهار درصد از فراوری ناخالص داخلی خود را صرف وزارت دفاع، جامعه اطلاعاتی و سایر مأموریت های امنیتی می نماید، در حالی که متحدینی چون آلمان یا ژاپن اندکی بیش از یک درصد را خرج می نمایند. رهبران آمریکا برای چندین دهه از این نابرابری شکایت نموده اند، اما کوشش های آنها در متقاعد کردن این متحدین ثروتمند برای انجام کارهای بیشتر به ثمر ننشسته است.

محدود نمایندگان معتقدند که متحدان امریکا تنها زمانی از تمام قدرت خود استفاده خواهند کرد که دیگر عمو سام را بعنوان خط اول دفاعی خود نبینند. اعضای اروپایی ناتو به طور قابل توجهی پرجمعیت تر و مرفه تر از روسیه هستند، بنابراین آنها باید مسئولیت اصلی دفاع از خود را بر عهده بگیرند.

علاوه بر این، ایالات متحده باید از افغانستان خارج گردد، هزینه های خود را برای عملیات ضد تروریسم در خارج از کشور کاهش دهد و اجازه دهد کشورهای مدعی خاورمیانه یکدیگر را متعادل نمایند.

آمریکا باید بیشتر کوششهای نظامی خود را برای اطمینان از عدم دستیابی چین به موقعیت غالب در آسیا متمرکز کند، ضمن اینکه که شرکای آسیایی نیز باید مسئولیت خود را بپذیرند. از همه مهمتر آنکه آمریکا نباید برای دفاع از متحدانش بیشتر از خودشان کوشش کند.

8. محدود نماینده ها می خواهند که مثال خوبی برای دیگران باشند

محدود نمایندگان به ارزش های کلاسیک - دولت نماینده، اقتصاد مبتنی بر بازار، حکومت قانون و حقوق اساسی بشر - متعهد هستند اما معتقدند که کوشش برای تحمیل این اصول بر دیگران شبیه آتش افروزی خواهد بود. در واقع، دموکراسی در سراسر دنیا در حال عقب نشینی است، و ایالات متحده کاملاً قطبی و بطور فزاینده ای ناکارآمد است.

وقتی مجله اکونومیست سال2017 در رتبه بندی شاخص دموکراسی که هرساله انجام می دهد، آمریکا را از مرتبه دموکراسی کامل به دموکراسی ناقص، پایین آورد، این یک نشانه واضح است که اتفاق بدی اتفاق افتاده است.

برای محدود نماینده ها، ترویج ارزش های لیبرال در خارج از کشور با ارائه نمونه ای خوب در خانه شروع می گردد. استفاده از قدرت آمریکا برای تغییر دنیا منجر به جنگهای غیرقانونی، پنهان کاری بیش از حد دولت، قتل های هدفمند، کشته شدن هزاران غیرنظامی بی گناه خارجی و نقض مکرر قوانین داخلی آمریکا و حقوق بین الملل شده است. در عین حال، منابع گسترده ای را از بین برده که می شد از آنها برای ایجاد جامعه بهتر در خود آمریکا استفاده کرد. و همزمان آمریکایی ها را از کوشش های لازم برای بهبود نهادهای داخلی خود آمریکا منحرف نموده است.

این ها اصلاحاتی هستند که بسیاری از محدودنمایندگان و تعداد روبه افزایشی از مردم آمریکاخواستار آن هستند. نظرسنجی های افکار عمومی نشان از کاهش مداوم حمایت از ماجراجویی های خارجی - به ویژه در میان جوانان آمریکایی - دارد و شاید این ایده است که سیاستمدارانی مانند برنی سندرز، الیزابت وارن و دونالد ترامپ را متحد می نماید.

همچنین لازم به یادآوری است که بیل کلینتون (اقتصاد مهم است، احمق) ، جورج دبلیو بوش (یک سیاست خارجی فروتنانه) و باراک اوباما (ملت سازی در خانه) همگی با وعده فعالیت های خارجی کمتر به قدرت رسیدند. اگر چه هیچکدام پس از ورود به کاخ سفید طبق وعده عمل نکردند.

سیاست خارجی محدود خواسته اغلب آمریکایی هاست و آنان شایسته آن هستند. تنها سوال این است که چه زمانی به آن دست خواهند یافت؟

منبع: خبرگزاری مهر
انتشار: 7 بهمن 1398 بروزرسانی: 27 فروردین 1399 گردآورنده: blogpo.ir شناسه مطلب: 17446

به "آمریکا درگیر جنگهای بی سرانجام در مناطق فاقد ارزش استراتژیک است" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آمریکا درگیر جنگهای بی سرانجام در مناطق فاقد ارزش استراتژیک است"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید