قبول ندارم بازنشسته شدم ، دلتنگ عشقم
به گزارش بلاگ پو، دلتنگ کارم و به کسی هم التماس نمی کنم، زیرا لنگ قوت نیستم، دلتنگ عشقم هستم. قبول ندارم بازنشسته شدم، مشکل فیزیکی ندارم که شما ما را راحت کنار گذاشته اید. بر خلاف اعتقاد خیلی از افراد که فکر می نمایند ما قدیمی شده ایم، باید بگویم که اتفاقاً خیلی هم به روز هستیم و دیجیتال را به خوبی می شناسیم و می دانیم از آن چگونه باید استفاده کرد و یا حتی می توانم آموزش دهم.
در آستانه روز سینما و به همت خانه سینما، قرار است به بهانه بیست و یکمین جشن خانه سینما برای سال ها حضور و فعالیت حسن زاهدی، پیشکسوت حوزه صدابرداری، بزرگداشتی برگزار شود؛ همین موضوع بهانه ای شد تا قراری با این هنرمند بگذاریم و پای صحبت ها و خاطرات او بنشینیم و از سختی ها و مسائل این حرفه سینمایی که گاهی اوقات نسبت به دیگر حوزه ها کمتر مورد توجه قرار می گیرد، بشنویم.
یکی از روزهای مرداد با او تماس گرفتیم و برای گذاشتن قرار مصاحبه پیشنهاد کرد منزل خودش برویم تا بتوانیم ویترین جایزه ها و وسایل اش را هم از نزدیک ببینیم. به همین منظور صبح یکی از روزهای گرم نیمه تابستان به خانه این هنرمند که در مرحله شمیرانات تهران واقع شده، رفتیم.
خانه اش پُر است از وسایلی که هر کدام خاطراتی را به همراه دارد و ویترینی که هر طبقه آن نشان دهنده دهه ها فعالیت تاثیرگذار این هنرمند در حوزه صدابرداری سینما است. از دستگاه صدابرداری قدیمی اش که به گفته خودش با مراسم خاصی آن را بازنشست نموده تا جوایز و سیمرغ هایش را همه به گونه ای چیده که انگار همین روز گذشته به او تحویل داده اند. همین قدر مرتب و دقیق و نو ...
قبل از اینکه هر سوالی از او بپرسیم، گفت چند سال است که دیگر کار نمی کند. از این موضوع بسیار ناراحت بود. می گفت دلتنگ کارش است و به کسی هم التماس نمی کند تا به او کاری پیشنهاد دهند، زیرا لَنگ قوت نیست، بلکه دلتنگ عشقش است.
حسن زاهدی درباره دوران کودکی اش و آشنایی اش با رادیو و تلویزیون و سینما گفت: بچه بودم با یک مقاومت و ترانزیستور و یک گوشی به وسیله ناودان خانه، رادیو را می گرفتم. حتی یک دوربین مقوایی داشتم، روی آن نقاشی می کشیدم و صدای دوربین در می آوردم و عکس می گرفتم. بزرگتر که شدم شب آدینه ها پاتوق ما سینما بهار تجریش بود. خوراکی هم از باغ برمی داشتیم و می رفتیم ردیف اول می نشستیم و کسانی که 25 تومان پول می دادند و عقب سالن می نشستند را مسخره می کردیم. فیلم های فردین و بیک در همین سینما دیدم. در راه برگشت به خانه هم رفتارهای آنها را تقلید می کردیم.
یک روز کسی به من گفت می خواهد رادیویی در ایران بیاید که آدم ها در آن تعیین هستند و من مدت ها به این فکر می کردم چگونه آدم ها از داخل این سیم می خواهند رد شوند تا اینکه یک روز یکی از این تلویزیون ها را مغازه ای روبه روی سینما آستارا دیدم. تلویزیون سیاه و سفیدی که از پشت شیشه می توانستیم برنامه هایش را ببنیم. ساعت ها جلویش می نشستم و آخر شب هم کسی مرا به اجبار به خانه می برد. وقتی در دانشگاه یاد گرفتم که سیستم کاری این ها به چه شکل است فهمیدم آدم ها از داخل سیم رد نمی شوند. (می خندد)
این صدابردار هم که هم در دانشکده صدا و سیمای ایران درس خوانده و هم در کالجی در انگلستان می گوید: بر خلاف اعتقاد خیلی از افراد که فکر می نمایند ما قدیمی شده ایم، باید بگویم که اتفاقاً خیلی هم به روز هستیم و دیجیتال را به خوبی می شناسیم و می دانیم از آن چگونه باید استفاده کرد و یا حتی می توانم آموزش دهم. وقتی قسمت هایی از فیلم اجاره نشین ها را نگاه می کنم واقعا متوجه می شوم که چگونه این فیلم را با شیوه آنالوگ و به سختی صداگذاری می کردیم.
من وقتی حوصله ام سر می رود سراغ وسایل قدیمی ام می روم و به آنها سری می زنم. حتی یادم است وقتی دیجیتال حاکم اصلی شد با یک مراسمی دستگاه آنالوگ ناگرای خودم را بازنشسته کردم. یک جهان خاطره در ذهن من بود وقتی می خواستم او را از کار خارج کنم. زیرا هنوز قبول ندارم بازنشسته شده باشد این نکته برای خودم هم هست و قبول ندارم بازنشسته شدم. ما مشکل فیزیکی نداریم که شما ما را راحت کنار گذاشته اید.
آقای اصغر فرهادی اولین کارش با من بود و اکنون و فرد بزرگی برای خود شده و باعث افتخار مملکت شده است. پایکوبی در غبار را من برای او صدابرداری کردم. اما سبک و سیاق من در صداگذاری نشأت گرفته از تجربیات عباس کیارستمی است. من از او درس های بسیاری گرفتم و خودم را مدیون او می دانم و هنوز که هنوزه چون خانه مان در لواسان نزدیک به اوست به دیدنش می روم و هیچ وقت فکر نمی کنم او از این جهان رفته است. عباس کیارستمی وقتی می خواستیم برای فیلمبرداری برویم، می گفت بچه ها می خواهیم برویم صدابرداری و مقداری هم فیلم بگیریم. یک تعدادی سعی کردند خودشان را به او نزدیک نمایند و در کنار او معروف شوند اما او بزرگ تر از این حرف ها بود.
اجاره نشین ها و هامون را برای آقای مهرجویی صداگذاری و میکس کردیم، صدابردار آن فیلم هم استاد میرشکاری بود. روزی که می خواستیم باشو غریبه ای کوچک بیضایی را میکس کنیم به من گفتند اگر آقای بیضایی از کارت خوشش بیاید با تو دست می دهد و همین اتفاق هم افتاد و خداروشکر از کار راضی بود. متوجه تمام جزئیات صدای فیلم می شد. کیارستمی هم همین بود وقتی برای میکس صدا به استودیو می آمد چون خودش هم تصاویر را کار نموده بود، سرش را پایین می انداخت و فقط به صدا گوش می کرد و هرگونه اشتباهی را به راحتی می فهمید.
برای فیلم درباره الی نیز سختی های بسیاری کشیدیم، برای صدابرداری بعضی صحنه های آن من روی سقف ماشین خوابیدم و ضبط صوت را زیر گردنم نگه داشتم. هر بار شهاب حسینی از ماشین پیاده می شد می گفت من نگرانم تو از روی ماشین بیفتی.
او درباره کار با جوانان با حسی عجیب بیان نمود: عاشق جوانان هستم و دوست دارم با آنها کار کنم اما آنها را از آن ما ترسانده اند. اکنون تهیه نماینده ها شبیه بساز بفروش ها شده اند. فقط پول برایشان مهم است و ظاهر را حفظ می نمایند و به محتوا کار ندارند. تنها به فکر سود گیشه اهمیت می دهند و می خواهند با اوردن فلان بازیگر سهم خودشان بیشتر شود.
روزی از کسی پرسیدم داوود رشیدی چقدر دستمزد می گیرد و معادل او در هند چقدر می گیرد. بعضی این پولها حق شان است اما چرا حق بقیه را می خورند و چرا صدابردار باید کمتر بگیرد؟ و ما را گران فروش می دانند. کسی باید جلوی این ها را بگیرد.
این صدابردار در ادامه صحبتهای خود به جوایزی که در این سالها دریافت نموده است، اشاره نمود و اضافه نمود: الان در شرایطی هستم که مخاطب باید بگویند کاری که انجام دادم مستحق دریافت سیمرغ بوده یا نه. کارهای سختی در بین آثارم است و بعضی کارها هم که کاندید شدند و سیمرغ نگرفتند هم ماجرای خودشان را دارند. می دانیم بخشی از اهدای این سیمرغ ها به مسائل سیاسی برمی شود. اما من فکر می کنم آن سیمرغ هایی که گرفتم مستحق دریافت جایزه بودند.
حسن زاهدی در خاتمه صحبت های خود درباره برگزاری بزرگداشتش در جشن خانه سینما بیان نمود: تشکر می کنم که این بزرگداشت سال جاری قرار است برای من برگزار شود. این لطف اهالی خانه سینما است و از همین جا می خواهم از بزرگترهای خودم مانند آقای اسحاق خانزادی تا میرشکاری و چنگیز صیادی رخصت بطلبم. از خانه سینما و صنف صدابرداران که فکر کردند نوبت من است این اتفاق بیفتد ممنونم. دلتنگ کارم و به کسی هم التماس نمی کنم زیرا احتیاجی به التماس ندارم. لنگ قوت نیستم دلتنگ عشقم هستم و کاری هم نمی شود، کرد.
به گزارش خبرنگاران، حسن زاهدی کار حرفه ای خود را از تلویزیون شروع کرد و سال 1364 در سریال عیاران و طراران به کارگردانی سعید نادری به عنوان صدابردار فعالیت داشت.
از جمله جایزه و افتخارهای او به این موردها می توان اشاره نمود: سیمرغ بلورین از جشنواره هشتم فیلم فجر برای فیلم زیر بام های شهر به کارگردانی اصغر هاشمی- سیمرغ بلورین از جشواره 22 فیلم فجر برای فیلم شهر زیبا به کارگردانی اصغر فرهادی- سیمرغ بلورین از جشنواره 25 فیلم فجر برای فیلم پابرهنه در بهشت به کارگردانی بهرام توکلی- سیمرغ بلورین از جشنواره 27 فیلم فجر برای فیلم درباره الی به کارگردانی اصغر فرهادی- تندیسی بهترین صدابرداری خانه سینما (دومین) به خاطر فیلم بودن یا نبودن به کارگردانی کیانوش عیاری- تندیس بهترین صدابرداری خانه سینما (هفتمین) به خاطر فیلم پایکوبی در غبار به کارگردانی اصغر فرهادی- تندیس بهترین صدابرداری خانه سینما (دهم) به خاطر فیلم چهارشنبه سوری به کارگردانی اصغر فرهادی- و بهترین صدابرداری دفاع مقدس برای فیلم براده های خورشید به کارگردانی حسین حقیقی.
منبع: خبرگزاری ایسناbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا
cruisero.ir: کشتی کروز: سفری لوکس و در عین حال مقرون به صرفه به اقیانوس ها